راه نرفته

برای تغیر هیچگاه دیر نیست

راه نرفته

برای تغیر هیچگاه دیر نیست

غزل هایم

تنهایی ، شوری اشکهایم

زخم صورتم را میسوزاند

این زخم زندگی است

 که مدتها مرا همراهی میکند

دست سردی نیست

تا اشکهایم را پاک کند

ومرهم زخمم باشد

در بسته است 

نگاهم به در خیره مانده است

اتاق سرد است 

همه چیز سرد است

گرما  ، بدنم را میسوزاند

کسی نیست خاموشم کند

ولی این بار دیگر صورتم نمیسوزد

تنم از این همه تنهایی آتش میگیردو میسوزد




چقدر از تو نوشتم 

وچقدر سرودم تورا

واشعارم چقدر غزل به تو داد

اما مثنوی چشمانت غزل مرا

دور میریخت

وقتی که دوبیتی های تورا

عاشقانه میسرودم


نظرات 3 + ارسال نظر
دخترک یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ http://9091.blogsky.com/

باشه
لینکیدم

ممنون

ماهور یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.bluegirl.blogsky.com

قشنگ بود

شادی چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

از خوندنِ پستات واقعآ لذت میبرم آقا پویا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد