راه نرفته

برای تغیر هیچگاه دیر نیست

راه نرفته

برای تغیر هیچگاه دیر نیست

عشق زمینی



جوانان هرزه در اولین نگاه چقدر صمیمانه نگاه پاک دختران

را میخرندو چقدر نا مهربانانه آسمان آبی عشق را برایشان

تیره و تار میکنند.

با فانوسی از عشق کلبه تاریک دلشان را روشن میکنند

از یاسهای سپید محبت سخن میگویند

و در بیستون عشق دختران را آواره میکنند

بارها به انگشتانشان وعده حلقه عشق میدهند

و آنها در رویاهای شیرین خود ،روی دریاچه ای از صفا

بر فراز موجهای پر تلاطم هوس به گفته های پر فریب آنها

دل میسپارند

جوانان هرزه شخصیت ،زندگی ،جوانی،عفت و پاکدامنی

دختران رابه بازی میگیرند و دختران میمانند و یک دنیا حسرت

دسته ها

مقدمه


ادما قابل تقسیم به دو دسته ی کلی هستن  دسته ی اولا ادما دقیق و ادمای بی تفاوت  که دسته ی اول معمولا از دانشمندان تشکیل میشن و دسته ی دوم همه ی ادم ها غیر از دانشمنداو هنر مندا و شاعرا و.................... .  و ادمای دسته ی دوم رو امروز میخوام بررسی کنم .


دسته ی دوم:متشکل از پنج دسته

دسته ی اوول :عاشقا

دسته ی دوم بی تفاوت ها

دسته ی سوم: کسایی که کمبود محبت دارن

دسته ی چهار م دروغ گو ها

دسته ی پنجم: راست گوها



دسته ی اول: عاشقا




ادما ی عاشق  کلا یک درصد جامعه رو تشکیل میدن!!!!! (شاکی نشین عرض میکنم)   مثلث اتش رو میدونید چیه سه سر داره حرارت اکسیژن ماده ی سوختنی  عشقم سهتا سر داره اول دختر دوم پسر سوم خدا خدا نخش اکسیژن رو داره پسر ماده ی سوختنی و دختر حرارت عشقه  اتش بدون اکسیژن روشن نمیشه پس اگه خدا تو عشق نباشه عشق به صورت هوس در میاد عشق گره ی سه طرفه است که دوتا عاشق داره یه دونه معشوق که معشوق خداست کسایی که ادعای عاشقی میکنید ببینید جز این یه درصد ممیشید یا نه بعد دم از عاشقی بزنید


دسته ی دوم: بی تفاوت  که 20 درصد جامعه رو تشکیل میدن

مثل کسایی که به عشقو عاقشقی کاری ندارن همش سرشون تو کتابه و و مثل پسرایی که به دخترا رو نمیدن و مثل  دخترایی که به پسرا رو نمیدن این دسته به نظر من بهترین و شیرین ترین دسته هستن.


دسته ی سوم : کسایی که کمبود محبت دارن


کسایی که به علت بی توجهی اطرافیان از همه سیر شدن و وقتی کسی بهشون یک لبخند میزنه فکر میکنن عاشقشونی  و دوسشون داری به نظر من مظلوم ترین دسته همینان  و پدر مادرا باید بیشتر بهشون توجه کنن و بیشتر تحت محبت قرار بگیرن.


دسته ی چهارم : دروغ گو ها


ادما ی چرتی که واقعا نفرت انگیزن یه روز دوستن یه روز دشمن یه روز ادعا ی عاشقی میکنن فردا فارقا


دسته ی پنجم: راست گو ها

 ادمای خیلی خوب که هم بهشون میشه اعتماد کرد و هم میشه بهشون تکیه کرد  با همه رک و راستن و به نظر من 6 درصد کل افراد جامعه رو تشکیل میدن که درصد خیلی کمیه


عزر خواهی : واقعا ببخشید اگه ناراحت شدیم گدازه ی جان بود شعله کشید و خاموش شد.




پاورقی:

مال کم  که با راحتی توام باشد  بهتر از  مال زیاد است که با ززجر همراه باشد.

(( امیر المومنین علی (ع) ))








سخنان ادولف هیتلر برگرفته از کتاب نبرد من

تمام حکومت ها فقط می توانند با تکیه بر قدرت ملت وجود داشته باشند.اگر ملت و دولت با هم متحد شدند می توانند یک قدرت دیگر نیز به وجود آورند که اهمیت ان خیلی بیشتر است و آن را  احساس ملی گویند.

داوری را که می توان درباره یک دولت کرد در ابتدا فایده ای است که می تواند به ملت برساند و همین مطلب است که تاریخ درخشان یک ملت را برای همیشه سر بلند نگاه می دارد.

 



 


آنچه را که امروز به نام دولت به ما تحمیل می کنند محصول  وحشناک اشتباهات گذشته ای است که غیر از رنج و بدبختی برای ما سودی نخواهد داشت.

وقتی ملتی از اشتباهاتی که  مرتکب شده رنج می برد و در برابرش سر تسلیم فرود اورد و می داند که با ناتوانی تمام تسلیم شده و تنها بهانه اش این است که غیر از تسلیم شدن چاره ای ندارد و کاری از دستش ساخته نیست .به طور مسلم یک چنین نسلی و ملتی محکوم به زوال و نابودی است

شاید افرادی هم گاهی فکر می کنند که باید از جای خود تکان بخورند اما دیگران و کسانی که در نا امیدی  فرو رفته و همه چیز را مشکل می دانند به آن  ها خواهند گفت این کار غیر ممکن است و ما در این مجاهدت پیروز نخواهیم شد و پیروزی ما چیزی است که به دست آوردن ان محال است

اما ما به آن ها خواهیم گفت این دلایل بی پایه است و احمق ها هستند که ناتوانی و ضعف را به خود تلقین می کنند

سخنان ادولف هیتلر بر گرفته از کتاب نبرد من


 


کسی که با تخیلات پریشان از مشکلات برای خود کوهی می سازد و هر چیز را دشواری می داند واژگون شدن او حتمی است.

 

عظمت یک ملت وابسته به اجرای این برنامه است جمع کردن مغز های متفکر و با استعداد برای فعالیت های انسانی و آن ها را در خدمت اجتماع قرار دادن وظیفه اصلی و مهم کارکنان دولت است.

یک مخترع نباید برای اختراعی که کرده بزرگ و عظیم جلوه کند بلکه عظمت او مربوط به خدمتی است که برای ملت خود انجام داده است.

یک مرد دهقان گاهی از اوقات از جوانی که در خانواده بزرگ تربیت شده و تمام تعلیمات عمومی را فرا گرفته است از لحاظ لیاقت و استعداد می تواند برتر و شایسته تر باشد.

یک دولت می تواند وقتی ایده ال ملت باشد که نه فقط بتواند شرایط زندگی ملت را تامین نماید بلکه قادر باشد سطح فکر ملت را برای تقویت پایه های استقلال خود تقویت نماید.

هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند.

دولت به معنی ملت و اگر دولت از ملت نباشد دولت زوال پذیر است

حوصله کن ماهی خودش می اید

در جنگ جهانى دوم وقتى که قواى متحدین (آلمان و ایتالیا و ژاپن ) فرانسه را که جزء قواى متفقین (انگلیس و فرانسه و آمریکا و شوروى ) بود، شکست دادند و در جولاى سال 1940 میلادى انگلستان در میدان نبرد جهانى با دشمن پیروزمند، تنها ماند، در پاریس کنفرانس سرى بین سه نفر از سران جنگ جهانى (یعنى بین چرچیل رهبر انگلستان ، و هیتلر رهبر آلمان ، و موسولینى رهبر ایتالیا در قصر فونتن بلو به وجود آمد، در این کنفرانس ، هیتلر به چرچیل گفت : حال که سرنوشت جنگ ، معلوم است و بزرگترین نیروى اروپا و متفق انگلیس یعنى فرانسه شکست خورده است ، براى جلوگیرى از کشتار بیشتر بهتر است ، انگلستان قرداد شکست و تسلیم را امضاء کند، تا جنگ متوقف شود و صلح به جهان باز گردد. چرچیل در پاسخ گفت : بسیار متاءسفم که من نمى توانم چنین قراردادى را امضاء کنم ، زیرا هنوز انگلستان شکست نخورده است و شما را پیروز نمى شناسم ، هیتلر و موسولینى از این گفتار ناراحت شده و با او به تندى برخورد کردند. چرچیل با خونسردى گفت : عصبانى نشوید، انگلیس به شرط بندى خیلى اعتقاد دارد، آیا حاضرید براى حل قضیه با هم شرط ببندیم ، در این شرط هر که برنده شد باید بپذیرد، سران فاشیست و نازیست (هیتلر و موسولینى ) با خوشروئى این پیشنهاد را قبول کردند،
در آن لحظه هر سه نفر در جلو استخر بزرگ کاخ نشسته بودند،
چرچیل گفت : آن ماهى بزرگ را در استخر مى بینید، هر کس آن ماهى را تصاحب کند، برنده جنگ است ، هیتلر فورا پارابلوم خود را از کمر کشید و به این سو و آن سوى استخر پرید و شروع به تیراندازیهاى پیاپى به ماهى کرد ولى ، سرانجام بى نتیجه و خسته و درمانده بر صندلى خود نشست ، و به موسولینى گفت : حالا نوبت تو است . موسولینى لخت شده به استخر پرید و ساعتى تلاش کرد او نیز بى نتیجه ، خسته و وامانده بیرون آمد و بر صندلى خود نشست . وقتى که نوبت به چرچیل رسید، صندلى راحت خود را کنار استخر گذاشت و لیوانى بدست گرفت ، در حالى که با تبسم سیگار برگ خود را دود مى کرد شروع به خالى کردن آب استخر با لیوان نمود، رهبران آلمان و ایتالیا با تعجب گفتند: چه مى کنى ؟ او در جواب گفت :من عجله ای براى شکست دشمن ندارم، با "حوصله" این روش مطمئن خود را ادامه مى دهم ، سرانجام پس از تمام شدن آب استخر، بى آنکه صدمه اى به ماهى بخورد، صید ازآن من خواهد بود!....

حر باش

و حر اگاهتر از ان است که چنین فرصتی را از دست دهد ,فرصتی که  هرگز به وجود نمی امد .


حر باشیم و از فرصت ها استفاده کنیم  حتی در اخرین لحظه.


حر باشیم و ازاده زدگی کنیم  به لغت ساده گوسفند نباشیم یعنی زود باور و  ظاهر بین نباشیم.


 حر باشیم, ازاد وپاک که به دنیا امده ایم حداقل پاک و طاهر از این دنیا کوچ کنیم.


حر باشیم و پیغام لبیک ازادی را بر روی زبان خویش برانیم