ما ان را در شب قدر فرو اوردیم
و چه میدانی شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه برتر و با لاتر است!
و تاریخ قبرستانی تاریک است طولانی و تاریک ساکت و غمناک قرنها از پس قرن ها همه تهی و سرد مرگبار و ترسناک نسل ها در پی نسل ها همه تکراری تقلیدی و زنگی ها اندیشه ها و ارمانها همه سنتی و مورثی و مرده.........
ناگاه در ظلمت شبی از این شب های تاریک ظلمت اشوبی لرزه ای وهشتناک سقف ارمان ها را فرو ریخته و طغیان میکند و ارمان ها ی جدید و نو میسازد ارمان های جدیدی که جوانان به دنبال ان بوده و هستند ارمانی خدایی و روشن که کویر ها را سیراب و مسیر های تاریک را روشن میسازد .
اسبت را امروز اب داده ای ؟
نه!!!!!!
نمیخواهی ابش دهی ؟
به نظرت وقتش نرسیده ؟
تا کی میخواهی همانند برده رفتار کنی ؟
اسبت را سیراب کن و ارمانی جدید و تازه بساز؟
تو می توانی!!!!!
قانون طلایی اول: باید زنی داشته باشید که در کارهای خانه کمک کند، خوب آشپزی کند، گردگیری کند...
قانون طلایی دوم: باید زنی داشته باشید که سرگرمتان کند، شما را بخنداند، باعث فراموشی غصه شود...
قانون طلایی سوم: باید زنی داشته باشید که بتوانید به او اطمینان کنید و مطمئن باشید هیچوقت به شما دروغ نمیگوید...
قانون طلایی چهارم: باید زنی داشته باشید که در کنارش به آرامش برسید و از بودن با او لذت ببرید...
قانون طلایی پنجم: خیلی خیلی مهم است که این چهار زن از وجود یکدیگر بیخبر باشند!
" زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!!" . فرد هند فاین
" بدی را با عدالت پاسخ دهید، مهربانی را با مهربانی" . کنفوسیوس
" در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید" . ارد بزرگ
" اگر قرار است انسان روزی تعادل روحی خود را از دست بدهد و بشکند بهتر آن است که در جوانی باشد چرا که بعد از آن محکمتر وقدرتمند تر زندگی خواهیم کرد!" . آرید هالاند
" زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایست که دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنی که آنرا امتحان کرده باشی!!!" . بیورنست یئرن
دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد .
- گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است .
- خرد برترین هدیه الهی است .
- خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست .- کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است .
- بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است .
- خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند .
- اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد .
- خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است .
- کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد .
- دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی .
- به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد .
- روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! .
- چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .
- بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد .
- رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست .
- اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری .
- کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد .
- این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست .
- فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است .
- کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند .
- آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد .
- از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند .
- جایگاه پرستش گران کوهستان است .
- آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد .
- فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید .
- کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت .
- خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد .
- ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید .
- آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود .
- دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت .
زنی دارم ،فلک تایش ندیده**زدستش هوش وعقل من پریده
زرُخسارش نگو رحمت به شادی**زرفتارش دل و قلبم دریده
همه در خواب و در خرناس باشد**که از خرناس او خوابم پریده
اگر صد من عسل ریزی به رویش**نشاید خوردنش این ورپریده
مرتب چشم او دنبال چیزی ست**چه پررویی بوُد این چشم دریده
همه در فکر غیبت یا که تهمت**زاین کارش جهنم را خریده
بگیرد او زمن ایراد بسیار**نباشد فکر من این خیرندیده
کند خود را بَزَک چون دلقک سیرک**به روی گونه اش ، سرخاب ماسیده
کنم بهرش فراهم هرچه خواهد**میان خوردنیها او چریده
اگر با او روم اندر خیابان**طلا چون دید پاها یش سُریده
به شعر آورد شاعر حال و روز بنده**چوخواندم شد روان اشکم زدیده
کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت .
همه
خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه
های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد .
وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ... .
- به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، ...