-
مرد جوان
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 18:54
مرد جوانی که مربی شنا و دارنده ی چندین مدال المپیک بود٬ به خدا اعتقادی نداشت. او چیزهایی را که درباره خداوند میشنید مسخره میکرد.شبی مرد جوان به استخر سر پوشیده آموزشگاهی رفت. چراغ خاموش بود ولی ماه روشن بود و همین برای شنا کافی بود.مرد جوان به بالاترین نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه...
-
سکه
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 17:43
در خلال یک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان داشت ولی سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه از جیب خود بیرون آورد، رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا میاندازم، اگر رو بیاید پیروز میشویم و اگر پشت بیاید شکست میخوریم. بعد سکه را به بالا پرتاب...
-
نجات
شنبه 24 دیماه سال 1390 17:58
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند. مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این...
-
پاسخ دکتر حسابی
شنبه 24 دیماه سال 1390 17:56
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
-
کی بیشتر میفهمه
شنبه 24 دیماه سال 1390 17:55
شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟
-
ای ایران
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 23:02
کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست***حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت***رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید***زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند ***گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد***نادر! ز...
-
سخنان کوروش کبیر
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 22:47
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم راتوانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری...
-
من هنوز هم خیلی تنهام
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 18:08
یه روز بهم گفت: «میخوام باهات دوست باشم؛آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام» بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم فکر خوبیه من هم خیلی تنهام» یه روز دیگه بهم گفت: «میخوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام» بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم فکر خوبیه.من هم خیلی تنهام» یه روز دیگه گفت: «میخوام برم یه...
-
بوی گندم
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 18:03
بوی گندم مال من ، هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من ، هر چی می کارم مال تو از دستش ندید... از دست ندید! فکر کنم اکثر قدیمیا با این اهنگ خواطره دارن میتونید دانلودش کنیدو هدیش کنید به پدرتون چون پدرا معمولا از این جور چیزا خوششون میاد دانلود آهنگ بی کلام بوی گندم با کیفیت 128 حجم تقریبی 7.1 مگابایت
-
داستان کوتاه مداد رنگی
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 17:48
سلام دوستان این داستان بسیر کوتاه از یکی از دوستام نقل میکنم میگفت یه روز توی انبار داشتم با مامانم دنبال یه چیزی میگشتیم که یهو مامانم یدونه مداد رنگی 24 رنگ جعبه فلزی پیدا کرد یهو مامانم زد زیر خنده گفتم چرا میخندی? گفت اینو براتو خریده بودم تا هر وقت معدلت بیست شد بهتت بدم واقعا خاک بر سرت!!
-
حرمت عشق
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 17:47
اگه مَردی ... ؟!! مَرد بمون ... اگه نیستی ... نامَردی نکن ... !! اگه تنهایی ... ؟!! تنها بمون ... اگه نیستی ... تنهاش نذار ... !! اگه نجیبی ... ؟!! نجابت کُن ... اگه نیستی ... هرزگی نکن ... !! اگه عاشقی ... ؟!! ... عاشق بمون ... اگه نیستی ... حُرمتِ عشقو نَشکَن
-
اخلاق
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 15:04
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند...جواب داد اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1 اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10 اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100 اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم...
-
اس ام اس خنده دار واسه هر کسی که دوسش دارین
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 01:06
یه توپ دارم قلقلیه ....... موهای سرم فرفریه ..... مسیج جدید نداشتم سرت کلاه گذاشتم ---------------------------- ---------------------------- دختره میره تو کتاب فروشی میگه آقا ببخشید کتاب برتری زن بر مرد دارین؟ مرده نگاش میکنه میگه خانم شرمنده ما اینجا رمان تخییلی نمیفروشیم ----------------------------...
-
ادامه شو خودت بنویس
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 16:35
نمی دانم چه آتشی ست ! احساس می کنم که تیغه ی ناپیدا و ناشناسی دیواره های درونم را میتراشد ، احساس می کنم از درون فرو می ریزم متلاشی میشوم . نه تنها با همه ی موجودات دنیا بلکه با همه حالات و ابعاد و خصوصیات خودم هم بیگانه شده ام . با عقلم ، با حافظه ام ، با روحم ، با قلبم ، با همه ی ایده آلهایم ، با همه ی تمایلاتم ،...
-
صحبت اخر
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 16:37
الو ... الو... سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمیده؟ یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده. بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ... هر چی میخوای به من بگو قول...
-
امکان جدید
پنجشنبه 8 دیماه سال 1390 17:10
آخه چرا اینترنت این امکانات رو نداره؟؟ پس این دانشمندا چه غلطی میکنن؟!! البته اگر هم این امکان رو میزاشتن تو ایران فیلترش میکردن
-
فقط برای یه لحظه خنده
جمعه 2 دیماه سال 1390 00:41
پس از مرگ از شخصی پرسیدند : جوانی خود را چگونه گذراندی ؟ ندایی از عرش برآمد که : بدبخت ایرانیه ، ولش کنین ، برین سراغ سوال بعدی... ___________________________ عمو زنجیر باف جان ضمن عرض سلام و خسته نباشید جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار یک گِلگی داشتم از حضورتون ... شما که زنجیر ما رو بافتی..؟ ... پَه چرا پشت کوه...
-
شب تلخ
جمعه 25 آذرماه سال 1390 19:08
سالها میگذرد از شب تلخ وداع از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی تو نمیدانستی تو نمی فهمیدی که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن رفتی و از دل من روشنایی ها رفت لیک بعد از ان شب هر شبم را شمعی روشنی می بخشید بر غمم می افزود جای خالی تو را میدیدم می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم به وفای دل تو و به...
-
عشق
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1390 16:45
تو چنگ ابرای بهار افتادمو در نمیام چشمامو سر زنش نکن از پسشون بر نمیای پیر شدم تو این قفس یه کم بهم نفس بده رحمو مروتت کجاست جوونیامو پس بده فکر نمیکردم بزاری زارو زمین گیر بشم فکر نمیکردم یه روز این همه تحقیر بشم اون همه که دلم ببرای تو به ابو اتیش زده بود حتی اگه سنگم بوده دلت به رحم اومده بود
-
غزل هایم
شنبه 12 آذرماه سال 1390 14:29
تنهایی ، شوری اشکهایم زخم صورتم را میسوزاند این زخم زندگی است که مدتها مرا همراهی میکند دست سردی نیست تا اشکهایم را پاک کند ومرهم زخمم باشد در بسته است نگاهم به در خیره مانده است اتاق سرد است همه چیز سرد است گرما ، بدنم را میسوزاند کسی نیست خاموشم کند ولی این بار دیگر صورتم نمیسوزد تنم از این همه تنهایی آتش میگیردو...
-
منزل لیلی
شنبه 12 آذرماه سال 1390 14:27
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
-
چیست در نجوای ارام اب
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 14:27
همه می پرسند چیست در زمزمه مبهم آب ؟ چیست در همهمه دلکش برگ ؟ چیست در خلوت خاموش کبوترها ؟ چیست در کوشش بی حاصل موج ؟ چیست در بازی آن ابر سپید ، روی این آبی آرام بلند که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال چیست در خنده ی جام که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن می نگری ؟ نه به ابر نه به ...
-
بدی های من
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 14:12
بدی های من چه هستند جز شرم و عجز خوبی های من از بیان کردن جز ناله اسارت خوبی های من دراین دنیایی که تا چشم کار میکند دیوار است و دیوار است و دیوار است و جیره بندی افتاب است وقحطی فرصت است وحقارت است
-
حکایت زمین
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 21:42
در این روزها کسی برای دوست داشتن تره هم خورد نمیکند.کسی برای احساسات پاک اشرف مخلوقات ارزشی را قائل نمی شود. چه بر سر ما آمده است؟با خودمان چه داریم میکنیم؟آیا در زمین بمب نفرت و کینه و طمع منفجر شده است؟ چشمها را بسته ایم و جز خودمان به کسی نگاه نمیکنیم...فروتنی را به خاک سپرده ایم.عشق ورزیدن را زنده به گور کرده ایم....
-
نوشته ی یک زن تنها
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 19:26
اینو یکی از خانومایی که همکارم بود واسم خوندش امید وارم خوشتون بیاد. رزوئی است مرا در دل که روان سوزد و جان کاهد هردم آن مرد هوسران را با غم و اشک و فغان خواهد .. به خدا در دل و جانم نیست هیچ جز حسرت دیدارش سوختم از غم کی باشد غم من مایه ی آزارش شب در اعماغ سیاهی ها مه چو در هاله ی راز آید نگران دیده به ره دارم شاید...
-
حکمتی دیگر در باره ی عشق
سهشنبه 12 مهرماه سال 1390 13:52
می روم شاید فراموشت کنم ... با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش ... از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی ... آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را ... تلخی بر خوردهای سرد را بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنارش باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید هیچ کس لیاقت اشک های تو...
-
شهر مردم خیانت کار
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 21:21
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند طناب دار می بافند مردمی که صادقانه دروغ می گویند و خالصانه به تو خیانت می کنند در این شهر هر چه تنهاتر باشی پیروزتری
-
چند سخن از استاد دکتر علی شریعتی
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 17:53
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند · اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است · اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر...
-
زن از نگاه اندیشمندان جهان
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 13:36
زن شاهکار خلقت است . برنارد شاو زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . ارد بزرگ در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل . مالرب انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان . بایرون تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است . امرسون زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست . آناتول فرانس اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟ . ناپلئون...
-
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 19:25
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریزو پی در پی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند دایم سکوت مرگبارم را